این روزها فیسبوک و ایمیل ما ایرانی ها پر شده است از یک بازی جدید که من را به یاد آن روزهایم می اندازد "دعای تحویل سال را به پارسی بخوانید" یا "زبان ما پارسی است نه فارسی" یا " من ایرانی هستم نه عرب". با خودم فکر می کنم که ای کاش کسی هم بود که به یادمان بیاورد هر حرفی را باور نکنیم یا دست کم اول بفهمیم و بعد باور کنیم. بفهمیم که چه می گوییم و چه می گویند تا به هر نامی از مذهب گرفته تا وطن پرستی و ..... بازیچه نشویم.
ای کاش کسی به یادم بیاورد زبانی که من دوستش دارم و از آن لذت می برم همین زبانی است که امروز به نام فارسی شناخته شده است. پیش و بیش از هر کاری باید خواند و خواندن را آموزش داد چرا که وقتی کتابی خوانده نمی شود چه فرقی دارد که "فارسی" باشد یا "پارسی". کاش کتاب خواندن را تبلیغ می کردیم و خودمان ودوستانمان را به کتاب خوانی و مطالعه دعوت می کردیم و باور می کردیم که بدون آگاهی هر راهی به بی راهه می رسد.
هنوز هم باید به یادمان بیاورند که فرقی ندارد که عرب باشیم یا ایرانی تا وقتی که در کشورمان همه ی قومیت ها به سخره گرفته می شوند و همه به هم می خندیم. تهرانی ها برای شهرستانی ها جک می سازند و شهرستانی ها تهرانی های بدجنس را دست می اندازند. اصفهانی و شیرازی و ترک و لرو عرب و.... هم از این خوان نعمت بی بهره نیستند. کاش روزی بیاید که همه با هم بخندیم نه به هم.
ای کاش اینبار خیلی طول نکشد تا از خواب بیدار شوم و بیدار شویم.