۱۳۹۲ آبان ۲۹, چهارشنبه

رویای نیمه کلاس


یکروزی سر یکی از اون کلاس های زبان بی پایانی که تو ایران میرفتم معلم از هممون پرسید که شغل رویاییمون چیه. خب من هم که از همه بچه ها یک ده سالی بزرگتر بودم و ریا نباشه تحصیلات بیشتری هم داشتم گفتم که محقق بودن شغل رویاییمه. معلم مربوطه پوزخندی زد و گفت یعنی فکر می کنی کسی تو دنیا پول میده که تو تحقیق بکنی؟و اصلن چرا باید همچین کاری بکنه؟ منم فهمیدم طرف تو باغ نیست زدم به شوخی که چون من آدم خوبیم بهم پول میدن که فکر کنم و به شوخی برگزار شد. آقای اشراقی امروز دقیقا یکی به من پول میده که فکر کنم. چرا شو نمی دونم ولی خواستم بدونی من به رویام رسیدم.

۱۳۹۲ آبان ۲۸, سه‌شنبه

شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا برمنتهای همت خود کامران شدم


قرارداد کاریم رو امضا کردم. یک کار خوب تخصصی در ارتباط با رشته تحصیلیم. انرژی مثبتی که از این آدمهای سرد گوشت تلخی که رییسهام باشن گرفتم غیر قابل وصفه. خوشحالم.