۱۳۹۱ مرداد ۲۰, جمعه

درد


درد بزرگیه اگه نتونی اشتباهات خودت روبرای خودت توجیه کنی. اگر بفهمی که داری با خودت چی کار می کنی ولی نتونی متوقفش کنی.اگر تو بیشتر مواقع تنونی بهونه بیاری برای خودت که نفهمیدم چه طور شد و چرا این اتفاق افتاد و..... و من به این درد مبتلام. اگر بدجنسی بکنم خودم می دونم که دارم چی کار می کنم. اگر چشمم رو رو خیلی چیز ها می بندم باز هم می فهمم ولی با اختیار می گم بذار فکر کنن نمی فهمم. اگر حسودی می کنم و یا بهم حسودی می کنن باز هم می فهمم. یعنی خودم باید هی به خودم نهیب بزنم که بابا خودت که می دونی چه خبره و این خیلی سختِ، خیلی درد ناکِ .اصلن دردش چند برابرِ. این ها روگفتم که به اینجا برسم که به قولِ یک بنده خدایی اینکه می‌دونی یکی می‌خواد بهت سیلی بزنه یک درد و اینکه بعدش هم باید درد سیلی خوردن رو هم تحمل کتی یک دردِ دیگه. دونستن و فهمیدن نه تنها دلیل نمیشه که وقتی زد، دردت نیادکه خودش درد بیشتری داره .

هیچ نظری موجود نیست: