۱۳۹۱ فروردین ۲, چهارشنبه

آغاز سال 1391


دیروز به مناسبت نوروز به خودم تعطیلی دادم و خانه ماندم. آقای همسر و دخترک بعد از سال تحویل رفتند سر کار و مدرسه.
اولین نوروزی بود که به تنهایی سپری شد و اتفاقن اصلن هم بد نبود. نه دلم گرفت و نه غصه خوردم. چند تا وبلاگ باز کردم و دیدم درباره زیدآبادی و نسرین ستوده و بقیه زندانی های سیاسی نوشته بودند دلم گرفت و یک خورده خجالت کشیدم و تا عذاب وجدان اومد سراغم، وبلاگ خوانی رو تمام کردم. بقیه روز رو هم به تنهایی استراحت کردم و فیلم دیدم و سال گذشته رو مرور کردم و کلی به خودم حال دادم. بعد از سال تحویل هم تلفنی تقریبن با همه صحبت کرده بودم و عید رو تبریک گفته بودم. سفره ی هفت سین را هم دخترک چید که عکسش را می گذارم.

هیچ نظری موجود نیست: