۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

روز زن

دیروز روز زن بود و خیلی ها در موردش نوشتن و خیلی چیزها گفته شد. تو این گوشه دنیایی که ما هستیم هم خبرهایی بود هر چند که من اینقدر کار داشتم که حتا از خونه بیرون هم نرفتم ولی طبق معمول وبلاگستان فارسی رو زیر و رو کردم..... مانی ب تو وبلاگش نوشته بود که ما زنها باید بچه هامون رو جوری تربیت کنیم که به برابری زن و مرد باور داشته باشن و به این ترتیب حداقل نسل بعدی زنها بهتر از ما زندگی خواهند کرد. حرفشو قبول دارم صد در صد هر چند که زمان بر و به قول معروف برنامه دراز مدت لازم داره ولی در صد اطمینانش هم بالاست. همه ی ما احتیاج به آموزش داریم تو خیلی از زمینه ها و این موضوع هم یکی از اونهاست. انکار نمی کنم که کار خیلی سختیه وقتی که تو کتابهای درسیمون برتری جنسیتی مستقیم و غیر مستقیم آموزش داده می شه ، وقتی پسرامون به این باور رسیده اند که حقی بیشتر از خواهرانشون دارند، وقتی برادرامون از اینکه خواهرشون تو یک زمینه از اونها جلوتر باشن ناراحت می شن، وقتی همسرامون در بهترین حالت فکر می کنن که اونها اونقدر خوب و روشن فکر هستن که برای شریک زندگیشون حق انتخاب و اظهار نظر قائل هستن نه اینکه زنها به عنوان یک انسان این حق و داشته باشن . ولی سختی نباید باعث باشه که قدمی به جلو بر نداریم حتی اگه اون قدم خیلی کوچک باشه.باید ایمان داشته باشیم که ما هم اثرگذاریم حتی اگه فقط به اندازه آگاه کردن بچه خودمون باشه. دختر ها و پسر هایی که از ما و پدرهاشون آگاه تر باشن حتمن جامعه بهتری رو می سازند.
دست مادر صبورم رو می بوسم که هرچند پسر براش چیز دیگه ای بود ولی باز هم به دختر هاش یاد داد که آدم بودن سخت تر از هر دوتاشه، مرد بودن و زن بودن...........

هیچ نظری موجود نیست: