سرما خوردم نفهمیدم کی ولی انگار بعد از دو روز کار سخت از پا افتادم. امسال رو با آشنا شدن با آدمهای جدید شروع کردم. دوستیهای جدید . امیدوارم همچنان آدمهای جدید بیان تو زندگیم.
۱۳۹۳ فروردین ۳, یکشنبه
۱۳۹۳ فروردین ۱, جمعه
سالی که نکوست
روز اول سال با یازده ساعت کار تو آزمایشگاه شروع شد. سخت شیرین. قدم هایی به جلو. باید بتونم و نباید کم بیارم. ممنونم از بدنم که مثل جوونهای بیست و سه چهار ساله کار می کنه شاید هم بهتر و دقیق تر.
امسال می خوام مهربون تر باشم ، اول از همه با خودم. با این فرنازی که همیشه محاکمه اش کردم وبیشتر موقع ها محکوم. می خوام ببشتر احساسم رو جدی بگم و نشون بدم ، چه حس خوب چه حس بد.
امسال می خوام مهربون تر باشم ، اول از همه با خودم. با این فرنازی که همیشه محاکمه اش کردم وبیشتر موقع ها محکوم. می خوام ببشتر احساسم رو جدی بگم و نشون بدم ، چه حس خوب چه حس بد.
۱۳۹۲ اسفند ۲۹, پنجشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)